* خودمرکزیت
در اثر رشد جسمي، نوجوانان حساسيت زيادي نسبت به بدن خويش پيدا مي كنند. پسران اين احساسات را با ايستادن هاي مكرّر در مقابل آينه و نظاره كردن بدن خود و انديشيدن نسبت به طبيعي بودن يا نبودن رشد خود ظاهر مي سازند و نيز نسبت به تناسب اندام ها، حالت پوست، موي سر و حالت چهره و چاقي و لاغري و درشتي و ريزاندامي خود حساس مي شوند. البته حساسيت دختران نسبت به بدن و جذابيت هاي خود بسيار بيشتر از پسران است.
اکثر نوجوانان در دوران بلوغ تصور می کنند زیر ذره بین دیگران مخصوصا همسن و سال های خودشان هستند و به همین دلیل وقت زیادی را صرف تفکر در مورد خصوصیات ظاهری خود می کنند . دختران فکر می کند هنگام رفتن به مهمانی همه به به ظاهر او نگاه می کنند و اگر یک لکه کوچک روی لباسش باشد همه متوجه خواهند شد!
نوجواناني كه در اين دوره خود را طبيعي و بالنده تلقّي مي كنند، در آينده نيز از عزّت نفس و شادماني بيشتري برخوردار خواهند بود.
* تصور آسیب ناپذیری خود
نوجوانان در این سن فکر می کنند اتفاقات بد فقط برای دیگران می افتد و فقط دیگران آسیب می بینند. آنها به اندازه کافی عاقل هستند و به خوبی می توانند از مشکلات بگریزند. البته این افکار چیزی نیست جز یک توهم مخصوص دوران نوجوانی. این توهم می تواند پایه خطرات و انحرافات بسیاری در دختر نوجوان شما باشد. مثلا «اگر سوار ماشین یک غریبه هم باشم برای من هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. من می دوم چطوری باید رفتار کنم.»
*افت تحصیلی
نوجوان در روند جدايي از كودكي، تعريفي متفاوت از خود ارائه دهد و اين تعريف بايد مخالف انتظارات والدين نيز باشد.او از روي مخالفت و ياغي گري، كودكي را ترك كرده و سفر خود را به سوي استقلال اجتماعي آغاز مي كند.
بنابراين اولويت هاي خود را تغيير مي دهد. مثلا موفقيت تحصيلي در سالهاي دبستان هم اساس عزت نفس او را تشكيل مي داد و هم مايه تحسين والدينش مي شد.خانواده، هنوز اولين درجه اهميت اجتماعي را داشت بنابراين پذيرش او از سوي دوستان، بعد از موفقيت تحصيلي اهميت داشت. قيافه و ظاهر هم احتمالا مقام سوم را به خود اختصاص مي داد، اما با فرارسيدن مرحله آغاز نوجواني اولويت هاي شخصي براي بچه ترتيبي معكوس پيدا مي كند. اولويت درجه اول، قيافه و ظاهر و لباس مي شود چون ظاهر تاثير مهمي بر اولويت دوم يعني پذيرش دوستان مي گذارد. تحسين همسالان نيز نزد نوجوان از تاثير اجتماعي بيشتري نسبت به نظر والدين برخوردار مي شود.
گاهي دانش آموزان به ویژه در دبیرستان احساس مي كنند كه در برخورد با مسئله تحصيل مغلوب هستند. بسياري از آنها این سخنان منفي را بر زبان مي آورند؛ "سوال كردن كار آدم هاي خنگ است"؛ "سخت كوشي كار احمقانه اي است" و "بي خيالي با حال است."